یاسر رحمانی پزشک کارگران اعتصابی هفت تپه :
به شرکت نیشکر هفت تپه آمدهام. زیر باد کولر گازی، لم دادهام و کمر خمشده این سنگهای تیپاخورده رنجور رو معاینه میکنم. کارگران هفتتپه پنجاه روز است در اعتصابند.
از زمانی که که خود را شناختم، اینان در اعتصاب بودند. اعتصاب برای یک سال، چند ماه و … اعتصاب تنها برای نان. پدرانی که غم نان کمرشان را دولا کرده است. غم نان به زندانشان افکنده است. وادار به اعترافات اجباریشان کرده است. به سرویسهای امنیتی بیگانه متصلشان کرده است!!! شلاقشان زده است و من هیچ دوست ندارم تصویری از کمر خمشده پدر ایرانی را بازتاب دهم. خودم شرمم میشود. ولی کمرهاشان را میبینم اشک از چشمانم و هقهق از دهانم جاری میشود.
چه حکایت تلخی است داستان ناتمام پرابهام هفتتپه.
بعد از تایم کلینیک به جمعشان خواهم رفت. صدایشان خواهم شد. مدیران این شرکت فقط زیر باد کولر گازی لم دادهاند و مشغول رشوهدهی به مقامات قضایی. ولی من امروز به جمعشان خواهم رفت. صدای بیصدایان خواهم شد.
به قول شفیعی کدکنی:
کمترین تصویری از یک زندگی این است
آب
نان
آواز
ورفزونتر خواهی از آن، گاهگاه پرواز..
چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۹