استاد شجریان پس از روزهای متوالی درد و رنج ، ” ربنا » گویان بسوی معبودش به پرواز در آمد و میرود تا چهره در نقاب خاک کشد اما ، تنها «صاحب صدایی » ست که آوازه اش در گوش نسل ها زمزمه خواهد شد ….
هنر در تجلیگاه حقیقی اش عینن آفتابی است که می تابد و خود دلیل خویش است و نمی شود آن را در پس ابرهای نخوت و عداوت نگاه داشت ، و هنرمندی که برای مردم بخواند ، دل و جان همان مردم باز پژواک نغمه ها و نجوای هنرمندانه اش خواهد بود که درد و رنج شان را با طنین دلآوازش به گوش جان ها می رساند .
هنرمندان ، همه هنرشان در راستای تعهدی است که از مردم و برای مردم داشته و دارند و دقیقن از همنجاست که هنر » مردمی » متجلی می شود اما نه در تریبون ها ، که صحنه آرای صدا هاشان قلب هایی ست که سرود عشق می خوانند و جان ها اکوی همان سرود ها ست
» بیداد » را استاد شجریان در همین راستا در گوش جان های رهروان کوی آزادی چونان موذنان اذان گفت تا » مرگ دیکتاتور » رقم خورد و عاشقان آزادی سرود فتح بخوانند ؟!
شجریان را باید در آوایش جست و باز خواند و غیر این به بی راهه میرویم ، شجریان را باید در لحظات عصیانیش دید و بازش خواند که خطاب به آن دیو نابکار می خواند » آن خس و خاشاک تویی » ….
سلام بر او و درود بروان پاک استاد و یادش همواره گرامی ، و قصه های دل پر غصه اش در گوش نسل هایی که می آیند پر طنین باد.
محمد شمس موسیقیدان و آهنگساز
جمعه ۱۸ مهر  ۱۳۹۹