یادداشت
نوشته: مژگان
(برگرفته از اینترنت)
شجریان رفت. و با اینکه ما همه میدونستیم که داره میره و با اینکه شجریان عمرِ پر باری داشت و با دستِ پر رفت، با اینکه در اوجِ محبوبیت رفت، با اینکه بر رفیعترین قلهی موسیقی و خوانندگی ایستاد و رفت، همهی ما گریستیم، احساسِ غمی عمیق کردیم. چرا؟
ما چرا با رفتنِ شجریان اینقدر احساسِ غم کردیم امشب؟ اینهمه احترامِ عمیق از سویِ همه و قرار گرفتنِ خبرِ فوتش در صدرِ تمامی خبرگزاریهایِ ایران برایِ چیه؟ برایِ فقط هنرش؟ برایِ آوازخوانیهایِ بیبدیلش؟ او کم نظیر بود ولی قطعاً بینظیر نبود. ما خوانندههایِ دیگری هم در موسیقی سنتی ایران داشتیم که بسیار توانا و بیبدیل بودن. افرادی که خودِ شجریان بهشون ارادت داشت. پس چرا این شجریانه که اینقدر برایِ ما خاص و محبوبه؟
به نظرِ من برایِ اینکه اون بیشتر از اینکه هنرمندِ ما باشه، دوستِ ما بود. یک دوستِ بامعرفت. اون همیشه با ما مردم بود. همین مردمِ عوامی که بارها تحقیر شدن، سرزنش شدن، سرکوب شدن، قضاوت شدن.
شجریان برایِ من یک دوست بود. یه دوستِ واقعی ! ما واقعاً چند تا دوست داریم؟ بارزترین صفتِ یک دوست برایِ شما چیه؟ برایِ من معرفتش! تقریبا اکثرِ قریب به اتفاقِ دوستیها مرز داره؟ و مرزِ اکثرِ این دوستی ها کجاست؟ منافع!
یه دوستِ واقعا حقیقی مرزِ دوستیش منافع شخصیش نیست. یه دوست واقعی دنبالِ صداقتِ دوستانشه نه تحسین ها و تایید هایِ غیر واقعی ! یکی از نعمت هایِ سختی ها و گرفتاری ها و زمین خوردن ها برایِ اینه که اونا به سرمون میان تا ما دوستانِ واقعی مون رو بشناسیم.
من از آوازِ شجریان لذت میبردم. ولی من موسیقیدان نیستم. از بسیاری جهات قابلِ تحسین بود. میشد بهش انتقاداتی هم داشت. پس چرا من امشب با شنیدنِ خبرِ فوتی که انتظارش رو هم داشتم، نشستم و از تهِ دل گریه کردم؟ کاری که خیلی از ایرانیها امشب کردن. این همه احترام برایِ شجریان برایِ چیست؟
به نظرِ من برایِ اینکه اون ثابت کرد که یه دوستِ واقعی است. او همیشه با مردم بود، برایِ مردم خوند، به هیچ مجلسِ تایید و تحسین و چاپلوسی برایِ هیچ حاکمی نرفت. او فقط و فقط برایِ ما خوند. او کنارِ ما بود.
شجریان روزِ گرفتاری و سختی هم کنارِ ما ایستاد و تمامی منافع خودشو به خطر انداخت. سالِ ۸۸ وقتی که ما رو خس و خاشاک نامیدن، وقتی روزِ عاشورا با وانت از رومون رد شدن، وقتی که وسطِ خیابون ها داد زدیم تا کسی در این دنیایِ بزرگ صدامون رو بشنوه و به دادمون برسه و همه رهامون کردن؛ چون منافع شون ایجاب نمیکرد، این شجریان بود که کنارمون موند. او حاضر شد تمامی منافع مادی و معنویش رو به خطر بندازه، ممنوعالتصویر بشه، امکانِ کنسرت گذاشتن در کشورِ خودش رو از دست بده، ولی کنارِ ما باقی بمونه و باز هم برایِ ما بخونه. او معرفتش رو به تکتک ما ثابت کرد. این دقیقاً چیزیست که اونو اینقدر محبوب کرده بود و این همه قابلِ احترام. این همه اشک ، این همه احساسِ غم، این همه ابرازِ ارادت و احترام، قطعِ تمامی برنامههایِ عادی شبکه هایِ خبری، در صدر قرار گرفتنِ خبرِ فوتش، همه و همه برایِ این بود که او بهشدت محبوبِ قلوبِ مردم بود. مردمی که خیلی ها فکر می کنن فراموش می کنن. نه، آدمها هیچوقت هیچی یادشون نمیره. آدمها هیچوقت یادشون نمیره که در روزِ سختی و گرفتاری کی کنارشون بود و کی به دلشون زخم زد.
پیدا کردنِ یه دوستِ واقعی و بامعرفت مثلِ شجریان چقدر سخته. ما گریستیم چون ما تنها شدیم. امیدوارم شجریان از اون بالا امشب این همه اشکی را که به احترامش و در غمِ از دستِ دادنش ریخته شد ببینه و بدونه که هرگز فراموش نکردیم کاری رو که اون برایِ ما کرد و اثری رو که بر قلبمون گذاشت.
حالا چشماتون رو ببندین و به روزهایِ سختِ زندگیتون فکر کنین. به یاد بیارین که در اون روزها کی بدونِ فکر کردنِ به منافع شخصیش، خودشو کنارتون رسونده و هر آنچه در توانش بوده، حتی کوچیک و ناچیز، براتون کرده. اون آدم، شجریانِ زندگی شماست. یه دوستِ واقعیِ با معرفت. دو دستی بچسبینش! این آدمها واقعاً کم نظیرن. بچسبینشون و از لحظهلحظهی دوستی باهاشون لذت ببرین.
شجریان
دوستی
احترام
معرفت
دایره مینا جدید