عواملی که آن قیام را بهوجود آوردهاند، نه تنها از بین نرفتهاند بلکه بر شدت و حدت آنها افزوده شده است. ۱ـ اگر گرانی ناگهانی بنزین توانست این گدازه افشانی عظیم را در پیکرهٔ سرکوب شدهٔ جامعهٔ ایران سبب شود، اکنون صحبت از قحطی نان و کمبود آب است؛ تا آنجا که مادری بهدلیل قادر نبودن به تأمین آب برای فرزندانش دست به خودکشی میزند.
۲ـ کانونهای شورشی بهعنوان کاتالیزورهای قیامساز و هدایتکنندهٔ آن اگر توانستند قیام آبان را به آتشفشانی از خشم انفجاری مردم برای خامنهای و آخوندها تبدیل کنند، اکنون بهلحاظ کمی و کیفی آمادهتر از سال۹۸ در میدان حضور دارند.
در نوشتهٔ روزنامهٔ رسالت نیز با زبانی وارونه به نقش آنان اذعان شده است:
«از مدتها قبل کادرهای سازماندهی شده برای سوءاستفاده از محیط نارضایتی و اعتراضات احتمالی در داخل ایران فعال شده بودند. آبان ۹۸ بستری را فراهم ساخت تا این کادرها با تجهیزات نظامی و اسلحه وارد میدان شوند.
در بسیاری از کانونهای شورش و اعتراض، افراد نشاندار و کادرهای تیمی حضور داشتند». (همان)
۳ـ تعارض بین باندهای نظام در مراحل پایانی آنچنان شدت و حدت پیدا کرده است که دیگر حتی اصولگرایان نیز خط خامنهای را نمیخوانند.
۴ـ بنا براین نباید تصور کرد که استبداد دینی پس از کشتار بیش از ۱۵۰۰تن از فرزندان این آب و خاک و پس از تمام تحولاتی که قیام آبان خواستگاه آنها بود، در وضعیت سال۹۸ قرار دارد. تکانههای شدید آن قیام خونین بر پیکرهٔ استبداد دینی آن را بهشدت متزلزل کرده است. یک نمونهٔ کوچک آن هلاکت قاسم سلیمانی و از تک و تا افتادن تروریسم صادراتی این رژیم است. بیگمان اگر خون شهیدان آن قیام نبود، استبداد دینی به این درجه از افلاس و حضیض نمیرسید.
۵. به نسبت آبان۹۸، امسال رژیم در اوج انزوای منطقهای و بینالمللی قرار دارد و بهدلیل تحریمها و خفگی اقتصادی توان پشتیبانی تروریستی از نیروهای نیابتیاش در منطقه را کیفاً از دست داده است.
۶… … .
آن قیام آتشین، نامیرا و پایدار، جوان و با نشاط، سرخرو و پر انرژی، با خشمهایی بسا سوزانتر و انبارهایی از باروت، ارادهٔ خود را صیقل میزند. آبان یک استمرار است. متعلق به دیروز نیست. زخمی شده است ولی پلنگوار برای لحظهٔ مناسب پرش، آماده است. ممکن است همین امروز، همین لحظه یا ساعتی بعد و در روزی که قابل تصور نیست با یک جرقه در قامت آتشفشانی مهیب ظاهر شود.
آبان ادامه دارد. آبان در راه است.