رور سهشنبه ۱۱آذر، مجلس ارتجاع کلیات طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را با ۲۵۱ رأی موافق تصویب کرد. پاسدار قالیباف بعد از تصویب با اشاره به «استکبار جهانی» گفت: «بازی یک طرفه پایان یافته است!».
این طرح باید به تصویب شورای نگهبان برسد.
جوهر حرف هر طرف چیست؟
ورای جنگ و کشاکش شدیدی که پس از تصویب طرح توسط مجلس، در نظام بهراه افتاد، اما هر طرف حرف مشخصی دارد.
باند خامنهای و دلواپسان میگوید: در شرایطی که ۵سال از برجام میگذرد و نه تنها هیچ تحریمی لغو نشده، بلکه وضعیت تحریمی نسبت به قبل از برجام هم بدتر شده، در شرایطی که کمتر از یک سال دو تن از مهرههای استراتژیک نظام (قاسم سلیمانی و فخریزاده) کشته شدند و… باید از اهرم «ترساندن توسط هستهای» استفاده کرد تا غرب و بهویژه اروپا را به لغو تحریمها واداشت. این باند میگویند «حالت شیفتگی دولت برای مذاکره با آمریکا، این پیام را میدهد که ما زیر فشار سیاست فشار حداکثری ضعیف و مستأصل شدیم و به مذاکره نیاز داریم و طرف مقابل عجلهای برای برداشتن فشارها نخواهد کرد» (فواد ایزدی-کارشناس حکومتی-۱۰ آذر)؛ و «اصطلاحطلبان به تروریستها پیام میدهند که تمام همتشان را معطوف به برنامهریزی برای ادامه ترور (شخصیتهای نظام) بکنند، چرا که اصلاحطلبان به تلاش برای عدم واکنش مشغول هستند» (کیهان-۹ آذر).
از سوی دیگر باند روحانی با یادآوری وضعیت خفگی اقتصادی که امان از نظام بریده، تأکید میکنند با توجه به تغییر دولت در آمریکا، یک شانس برای مذاکره و بازگشت احتمالی آمریکا به برجام و دستکم رفع بخشی از تحریمها بهوجود آمده و نباید با اقداماتی مانند طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» این فرصت را سوزاند.
حرف کدام طرف واقعی است؟
حرف و استدلال هر دو باند متخاصم نظام پا در واقعیت دارد. واقعیت این است که از یکسو وضعیت اقتصادی، گرانیهای لجام گسیخته، سقوط قیمت ارز و… جامعه را در چنان وضعیت انفجاری قرار داده که «خاطرهٔ (قیام) آبان ۹۸ را زنده کرده که برای نظام خاطرهیی بسیار تلخ است» (روزنامهٔ حکومتی وطن امروز-۱۰ آذر)؛ حال باند روحانی هیچ راه برونرفتی از این تنگنا نمیبیند جز آویختن به آمریکا برای رفع تحریمها بههر بهایی؛ باند خامنهای هم میگویند این مسیر، یعنی سر کشیدن جامهای زهر بعدی، بهویژه موشکی، منطقهیی و حقوقبشر که بایدن هم روی آنها تأکید کرده است؛ مسیری که در نهایت به «تنزل بیپایان» و وارفتن تمامیت نظام ولایت خواهد انجامید.
این پارادوکس، یعنی قرار گرفتن دو واقعیت متضاد در برابر هم، نشان از «بنبست» مرگباری دارد که تمامیت نظام ولایت در آن گرفتار شده است. بیجهت نیست که خامنهای بعد از جلسهٔ ۴آذر که بر مرز سرخ موشکی و منطقهیی تأکید کرد، تا امروز در سکوت است و موضعی نمیگیرد. چرا که خوب میداند در شرایطی که جامعه مانند بشکهٔ باروت زیر پای نظامش، هر لحظه در آستانهٔ انفجاری فراتر از آبان۹۸ است و خفگی اقتصادی نیز بسا فراتر از ظرفیت رژیم گریبانش را گرفته، رژیمش بر سر دوراهی «مذاکره» و «مقابله» چنان گرفتار شده که نه تنها نمیتواند تصمیمی مشخص اتخاذ کند، بلکه هر مانور و اقدامی هم بکند، بیدرنگ موجی از جنگوجدال باندی و کشاکش و تشتت درون نظام را در پی خواهد داشت که هر چه بیشتر تمامیت رژیم را تضعیف و شکننده میکند.
چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹