فیگارو، روزنامۀ چاپ پاریس، در شمارۀ جمعه نوزدهم فوریه، هشدار داد که جنگ یا صلح با ایران از این پس به مویی بند است درست همانند بحران موشکهای کوبا در سال ١٩٦٢ که میرفت به جنگی اتمی میان آمریکا و شوروی سابق تبدیل شود.
فیگارو با اشاره به نقض مداوم برجام از سوی حکومت ایران به آخرین تصمیم این کشور اشاره کرده که میگوید تا سه روز دیگر بازرسی از تأسیسات خود، یعنی اجرای پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاح های اتمی، را متوقف میکند. فیگارو از قول یک دیپلمات فرانسوی افزوده است که اجرای این تصمیم بسیار خطرناک است و بمنزلۀ ضربۀ خنجر دیگری است که رژیم ایران بر پیکر بی رمق برجام فرود می آورد. زیرا، حتا اگر حکومت ایران بعداً با بازرسی از تأسیسات خود از نو موافقت کند، تا اجرای تصمیم جدید، دورۀ تاریکی سپری خواهد شد که هیچکس نمی داند طی آن چه اتفاقی افتاده است. به نوشتۀ فیگارو توقف بازرسی ها به منزلۀ مرگ نهایی برجام و این به این معنا خواهد بود : یا بمب اتمی ایران یا جنگ با ایران.
فیگارو سپس با اشاره به سفر پیش بینی شدۀ رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران برای جلوگیری از توقف بازرسی از تأسیسات این کشور به نقل از یک دیپلمات فرانسوی نوشته است : «باید همۀ تلاشها را تا آخرین لحظه انجام داد.»
به گمان مقالهنویس فیگارو توپ از این پس در زمین ایران است، زیرا، رئیس جمهوری جدید آمریکا با اتخاذ تدابیر و موضعگیریهای مشخص به وضوح نشان داده که دورۀ «فشار حداکثری» دونالد ترامپ به پایان رسیده و وی مدافع گفتگو برای حل دیپلماتیک مناقشۀ اتمی ایران است.
فیگارو نوشته است : فرانسه نیز که از آغاز نقش بسیار فعالی در پروندۀ اتمی ایران داشته، امروز کاملاً با دولت آمریکا در خصوص این پرونده هم موضع است. همانند فرانسه و سایر کشورهای اروپایی جو بایدن برجام را ضروری میداند، اما، برای حفظ صلح و ثبات منطقه آن را ناکافی می خواند.
به نوشتۀ فیگارو نجات برجام سرآغاز مسیر طولانی و پر مانع است. فیگارو به نقل از یک دیپلمات فرانسوی وضعیت فعلی را بسیار شکننده و ناپایدار توصیف کرده و افزوده است : بازگشت به دورۀ پیش از برجام دیگر میّسر نیست و به قول دیپلمات فرانسوی، تکثیر موشکهای بالستیکی، موشکهای کروز و پهپادهای ایران تاثیری مستقیم بر بی ثباتی منطقه دارد. افزون بر این، نمی توان واکنش اسرائیل را به سیاست واشنگتن در قبال ایران نادیده گرفت. اسرائیل همانند عربستان هرگز مخالفت خود را با برجام پنهان نکرده و همواره از سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی پشتیبانی نموده است.
جمعه نوزدهم فوریه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، بار دیگر مخالفت خود را با برجام اعلام کرد و گفت که بازگشت آمریکا به برجام مسیر دستیابی ایران به سلاح اتمی را هموار میکند. نتانیاهو همچنین گفت که اسرائیل مصمم است از دستیابی ایران به سلاح اتمی جلوگیری کند و موضع اش در اینباره تغییر نکرده است. همزمان مایکل مککُل نمایندۀ جمهوریخواه و عضو کمیسیون امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا با انتقاد به تمایل جو بایدن مبنی بر بازگشت وی به برجام از او خواست تا از اهرم فشارهایی که دونالد ترامپ ایجاد کرده جهت جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای استفاده کند.
بازنشستگان و انتخاب شورش
کلید خوردن اعتراضات کارگران بازنشستهٔ تأمین اجتماعی و نیز سایر بازنشستگان کشوری و لشگری، در شهرهای مختلف ایران از یکسو نشان داد که در حاکمیت آخوندی، کارد به استخوان مردم رسیده و تأمین نان بخور و نمیر به یک معضل اساسی برای آنها تبدیل شده است و از دیگر سو این واقعیت را برجسته کرد که آنها برای احقاق حقوق خود برخاستهاند و از این به بعد برخواهند شورید. محور تجمع اعتراضی آنها، اعتراض نسبت به همسانسازی، پایین بودن حقوق دریافتی و نیز وادار کردن حکومت آخوندی به پرداخت بدهیاش به سازمان تأمین اجتماعی است. قابل توجه اینکه ۶۵درصد بازنشستگان زیر دو یا یک میلیون تومان حقوق دریافت میکنند در حالی که سطح فقر به ۱۰میلیون تومان رسیده است.
صندوقهای بازنشستگی، ابرچالشهای آینده!
وقتی از حقوق زیر یک یا دو میلیونی ۶۵درصد از بازنشستگان تأمین اجتماعی در ایران سخن بهمیان میآید، این تصور پیش خواهد آمد که گویا آنها هماکنون همین شندرغاز را بهطور منظم دریافت میکنند. در حالی که اینگونه نیست، صندوق بازنشستگی که وظیفهٔ تأمین حقوق بازنشستگان را بهعهده دارد، به منبعی برای دزدی و غارت سردمداران حکومت تبدیل شده است.
رئیس فراکسیون کارگری مجلس ارتجاع بهصراحت میگوید:
«صندوقهای بازنشستگی ابر چالش آینده کشور هســتند و با سیاستهایی که برای اداره این صندوقها وجود دارد، به جایی نخواهند رســید و مشکلات آنها کمتر نخواهد شد. یعنی الآن وضعیت بهگونهیی شده که صندوقها باید برای پرداخت حقوق اعضای خــود از دولت بودجه بگیرند و مدیران هم بگویند که مثلا صندوقداری میکنند! این صندوقداری نیست» (مردمسالاری. ۳۰بهمن۹۹).
بهزبان معمولی یعنی به اسم بازنشستگان صندوقی تشکیل شده که در واقع امر صندوق نیست و نیت دیگری بر آن بار است». به ادامهٔ حرفهای این او دقت کنید:
«درآمدهای ناپایدار صندوق بازنشستگی یکی از مشکلات جدی صندوقهای بازنشستگی درآمد آنها اســت، درآمدهایی که چه در صندوق بازنشســتگی تأمین اجتماعی و چه در صندوق بازنشســتگی کشــوری که بزرگترین صندوقهای بازنشستگی کشور هم محسوب میشوند، شفافیت کامل را ندارد! به عبارت دیگــر، منابع درآمــدی و هزینه کرد در این صندوقهــا از شــفافیت کافی برخوردار نیســت». معنی این عبارت پیچدار و چند پهلو و رد گم کننده این است که این صندوقها به محلی برای دزدی تبدیل شدهاند.
این یک ادعا یا گمانهزنی نیست. در چند سطر پایینتر از همین مطلب روزنامهٔ مردمسالاری، به آن اعتراف میشود:
«بسیاری از صندوقهای بازنشستگی حیات خلوت سیاسیون محسوب میشوند که میتوانند هر زمانی که نیاز است به داراییهای آن دستاندازی کنند» (همان منبع).
انتخاب کف خیابان
بر خاک سیاه نشینی بازنشستگان و در نقطهٔ مقابل چپاول مستمری بخور و نمیر آنان توسط حکومت، شعلهای از آتش در حال گر گرفتن اعتراض در جامعه انفجاری ایران است. در مورد آن گفته میشود: «اگر امروز برای درمان مشکلات این صندوقها فکری نشود باید شاهد بروز بحرانهای اجتماعی شــدیدتری باشیم» (همان).
بیگمان اعتراضهای دیگر از زیر پوست شهرها قامت برخواهند افراشت. اگر چه کرونای ولایت توانست برای یک بازهٔ زمانی، جامعه را به زنجیر کرونا بکشد و مرگ را در خیابانها به رژه وادارد و جشن تابوتکشان برپا کند تا در سایهٔ منحوس آن، اعتراض، قیام و جنبش را به محاق ببرد ولی اکنون جامعهیی که قیام آبان را آفرید بار دیگر خود را بازیافته و بیشازپیش به این دیدگاه مسلح شده که تنها با توسل به کف خیابان و گزینهٔ براندازی میتواند حق خود را به دست آورد.
این تغییر محسوس در رویکرد جامعه، رسانههای سانسور شدهٔ دیکتاتور را نیز بهناچار به اعتراف به گوشهیی از آن وامیدارد.
«تا هنگامی که مسئولان واقعیتهای پیدا و پنهان جامعه امروز را قبول نکنند این عدم درک و مفاهمه وجود دارد؛ البته قدرت اجبار زمان ادبیات خود را در فرآیند زمان به حکمرانان جوامع تحمیل خواهد کرد و به تعبیری، آنان ناچار هستند ضمن پذیرش، قبول هم کنند. اما سیاستمداران هوشمند و واقعیتگرای جوامع میدانند که قدرت اجبار زمان تولیدات خود را دارد و اگر متناسب با اقتضای زمان اقدام و عمل نداشته باشند، قدرت اجبار زمان آنان را شکست خواهد داد!» (آرمان. ۲۷بهمن۹۹).
پیام شورش بازنشستگان
این حکومت مردم را به جایی رسانده که اینک باید برای بقای فیزیکی خود بجنگند. اعتراض بازنشستگان ممکن است یک شروع باشد ولی پایان نیست؛ زیرا اکنون عصر شنیده شدن و انعکاس صداهاست. طنین صداها، باعث بیدار کردن صداهای دیگر میشود و براندازی را به یک خواست ملی و فراگیر تبدیل میکند. فریادهای کوبان و مشتهای آخته میگویند حق دادنی نیست، بهدست آوردنی است. باید آن را در کف خیابانها به دست آورد.
آیا پیام شورش بازنشستگان جز این است؟
شنبه ۲ اسفند۱۳۹۹