بخشی از سخنان نوروزی خانم مریم رجوی
«در این بهار دلپذیر، چکامهها شود پدید
زآبها، زخوابها – و از میان بادها و یادها
شنیده میشود صدای صد هزارها.
نگاه کن
نگاه کن چگونه صد بهار،
بهارتر از بهار، میرسد ز راه.»
تحریم سراسری نمایش انتخابات رژیم
هموطنان عزیز،
امروز رژیم ولایت فقیه در چنان وضعیت وخیمی است که در ۴۰سال گذشته نظیر ندارد؛ دولت آخوند روحانی فلج شده و از پا افتاده است. نمایش انتخابات مجلس ارتجاع با وجود همه آمارسازیها به پایینترین درجه مشارکت در ۴۰ سال اخیر سقوط کرد.
خامنهای با گماردن پاسدار چماقدار قالیباف در رأس مجلس ارتجاع، گام اول را برای انقباض حداکثر و تکپایه کردن رژیم برداشت. او به یک دست کردن حکومت برای بقای آن و هژمونی ولایت فقیه نیازمند است. در این مسیر ناگزیر جناح اصلاحطلب قلابی را که عایقی برای حفظ رژیم بوده، از میان میبرد. پس آنچه اثبات و درخشان میشود همانا راه و راهحل همین مقاومت است که از قیام و سرنگونی میگذرد.
مقاومتی که ۴۰سال است شعبدههای انتخاباتی رژیم ولایت فقیه را به پشیزی نخریده و آن را تحریم کرده و هر بار اقشار و دستجات و گروهها و احزاب جدیدی به حقانیت آن پیبرده و ..تناقض خامنهای در این است که از یک طرف برای نمایش انتخابات تنور گرم و داغ میخواهد اما از طرف دیگر در پی آن است که گماشته و کاندیدای خودش را به تنور بچسباند. اما شعبدهبازی انتخابات ریاست جمهوری از نظر مردم ایران ذرهیی مشروعیت ندارد. تحریم سراسری این انتخابات توسط مردم ایران آن روی سکه قیامهای مردمی و پاسخ دیگری است به قاتلان ۱۵۰۰شهید بهخون خفته آبان.
مردم ایران گفتهاند و قاطعانه میگویند «نه» به حاکمیت آخوندها، «نه» به استبداد دینی و «نه» به آزادیکشی و اختناق و غارت.
و «آری» به آزادی و رأی جمهور مردم و «آری» به جمهوری دموکراتیک.
هممیهنان،
در سراسر سال گذشته، بنبست رژیم هربار در واقعهیی نمایان میشد.
ماجرای هلاکت پاسدار فخریزاده بالاترین مقام دستگاه بمبسازی رژیم که به اعتراف وزیر اطلاعات یک پاسدار نفوذی عامل آن بوده آکواریوم پوکی و جنگ قدرت و از همگسیختگی رژیم شد.
در سطح منطقه، استراتژی صدور ارتجاع و تروریسم، با خیزشهای مردم عراق و لبنان ضربات بزرگی دریافت کرده است. بهخصوص که رژیم نمیتواند خلاء ناشی از هلاکت قاسم سلیمانی را پر کند.
در عرصه اقتصادی هم، کارشناسان رژیم پیدر پی اعتراف میکنند که بهآخر خط رسیدهاند. اما حقیقت از این هم فراتر است: این ناقوس سرنگونی آخوندهاست که بهصدا درآمده است.
موقعیت انقلابی جامعه ایران
در چنین شرایطی خامنهای و روحانی از شیوع بیماری در سراسر ایران بهغایت استقبال کرده و میکنند. استراتژی ضدبشری آنها باز گذاشتن راه گسترش بیماری بوده است که تا امروز جان بیش از ۲۳۵هزار تن از هموطنان ما را گرفته است.
در فاجعه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی روز اول کسی باور نمیکرد که هوایپما را خود رژیم زده است. در مورد بیماری هم ابتدا برای بسیاری غیرقابل باور بود که خامنهای و روحانی عمداً مردم را به قربانگاه میفرستند. اما مقاومت ایران از آغاز، این استراتژی شوم را برملا کرد. مسعود رجوی گفت: «خامنهای و روحانی برای حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی، استراتژی کلان تلفات انسانی و فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفتهاند».
و حالا این مطبوعات حکومتیاند که مینویسند: «یک منجی لازم بود تا توجه مردم را از وقایع آبان و آذر منحرف کند…کرونا آمد و مردم گرسنه و گرفتار و دلمرده را در اتاقی با شیری درنده تنها گذاشتند».
مسعود رجوی از آغاز بحران کرونا در اسفند ۹۸ مواد مشخصی را برای سد بستن در برابر کرونا اعلام کرد. از قبیل اینکه:
خامنهای باید ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه و داراییهای ”ستاد اجرایی فرمان خمینی“و ثروت عظیم انباشته در تعاونیهای سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و بنیادها و پولهایی را که در عراق و سوریه و یمن و غزه و لبنان هزینه میکند را به بهداشت و درمان مردم ایران اختصاص بدهد. بودجه اتمی و موشکی رژیم و سرمایهها و امکانات هلال احمر که برای صدور ارتجاع و تروریسم است باید صرف درمان مبتلایان کرونا و بیماران محروم شود.
داراییهای آستان قدس رضوی که به نام امام رضا در چنگ خامنهای است باید صرف دستمزدهای کارگران و معلمان و کارمندان و هزینه درمان آنها شود و زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی باید فوراً آزاد شوند.
حالا یک لحظه فرض کنید این کارها انجام میشد و خودتان نتیجه بگیرید که چه چیزی فرق میکرد؟
راستی که کرونا و ولایت متحد هماند. دیدید که خامنهای حتی رسوایی سیاست ضدبشری خود را بهجان خرید و از واردات واکسن به ایران جلوگیری کرد.
کمتر از دو هفته پیش وزیر بهداشت رژیم گفت: «در خوزستان با طوفان سهمگینی مواجهیم که سهمگینتر از طوفان ویروس ووهان است». بله این فاجعه دردناک میهن ما در حاکمیت آخوندهاست.
در ۱۳ماه گذشته رو در روی پنهانکاری آخوندها، مقاومت ایران، روز بهروز شمار واقعی جآنهای از دست رفته بر اثر بیماری را در یک به یک استآنهای کشور فاش کرد و اجازه نداد که این مرگ و میرها بهیک امر عادی و بیاهمیت تبدیل شود.
اما در همین سال۹۹ بهرغم بیماری، جامعه بهجان آمده، خشم و عصیان خود را در شورش زندآنها، در اجتماعات اعتراضی، در اعتصاب کارگران، فرهنگیان، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و کشاورزان و بازاریان بارها نشان داد.
حقیقت این است که جامعه ایران در یک موقعیت انقلابی است و آمادگی اجتماعی برای سرنگونی رژیم تردید برنمیدارد.
در برابر این ظرفیت سهمگین انفجاری، آخوندها اختناق و دستگیری و اعدام را تشدید کردند، به بسیج شیطانسازی و گسترش توطئههای تروریستی بهخصوص علیه مجاهدین و مقاومت ایران رو آوردند، و به انتخابات آمریکا دخیل بستند و نذر و نیازها کردند اما پس از گذشت سه ماه از شروع کار رئیس جمهور جدید آمریکا روشن شد که بازگشت به تعادل و وضعیت پیشین غیر ممکن است و دیگر آب خوش از گلوی رژیم پایین نخواهد رفت. موشکاندازی در عراق و عربستان هم دردی دوا نمیکند. اوضاع از هر طرف که بچرخد، آنچه در کمین آخوندهاست، قیام است و سرنگونی است.
ما باز هم به آنها میگوییم میخواهید مذاکره کنید بفرمایید عجله کنید. اما بدانید که با برجام و بیبرجام، با تحریم و بیتحریم، فرجامی جز قیام و سرنگونی در چشمانداز نیست.
در مسیر سرکوب و انقباض هم سرنوشتی جز این وجود ندارد. اگر هم عقب نشینی کنید و جام زهر بخورید و طلسم اختناق بشکند، چه بهتر.
سه سال پیش در گردهمایی ایران آزاد در ویلپنت گفتم که «از هرگونه عقبنشینی آخوندها استقبال میکنیم» و «هزار جام زهر، در خدمت هزار اشرف است».
و تأکید کردم که «سرنگونی و تغییر دمکراتیک و برپایی ایران آزاد بهعهده خود ما و مردم ماست»…
دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰