روزنامه ای اپوخی، یونان 27 ژوءن- ایران در آستانه یک تغییر بزرگ، پیروزی و یا شکست رژیم؟ – پس از 42 سال رژیم ملا ها در ایران ، علی رغم ادعا های تبلیغاتی مقامات مبنی بر تثبیت پایه های رژیم، به نظر می رسد واقعیت ها چیز دیگری را نشان می دهد. تظاهرات مردمی، سردرگمی و آشفتگی و همچنین جنگ مقامات در رأس سیستم بخاطر فساد اکنون از کنترل خارج شده ، در معرض دید عموم قرار گرفته و پنهان کردن آنها غیرممکن است

. انتخابات 18 ژوئن فرصتی برای آشکار کردن عمق ضعف ساختاری سیستم بود. علی خامنه ای، رهبر عالی رژیم، به دلیل این وضعیت و بیش از هر چیز به دلیل نارضایتی عمیق مردم از رژیم، مجبور شد رئیس قوه قضائیه، ابراهیم رئیسی را به عنوان نامزد مورد علاقه خود برای ریاست جمهوری منصوب کند. خامنه ای، از طریق شورای نگهبان منصوب خودش، کسانی را که ممکن است رقیب اصلی او باشند، از جمله علی لاریجانی، مشاور شخصی فعلی خامنه ای را رد صلاحیت کرد. خامنه ای تصمیم گرفت تا کاندید ریاست جمهوری مورد نظر خودش را معرفی کرده و دیگر متحدان نزدیک خود را قربانی کند. او با اینکار به نمایش اصلاح طلبی که در خارج از کشور به نفع رژیم تبلیغ میشد پایان داد. بنابراین، انتخابات به یک نمایش کاذب یک نفره تبدیل شد.

ابراهیم رئیسی کیست؟ مردم ایران از او به عنوان عامل قتل عام 1988 یاد می کنند. او مسئول قتل بیش از 30،000 زندانی سیاسی در تابستان 1988 بود. رئیسی هیچ دانش سیاسی و اعتبار علمی یا مذهبی ندارد. وی به خاطر نقشش در 40 سال سرکوب و اعدام و فقط برای نجات رژیم از سرنگونی انتخاب شده. خامنه ای به شخصی نیاز دارد که بتواند با اعتراضات مردم مقابله و آنها را سرکوب کند، در واقع انتخاب رئیسی یک اعلان جنگ علیه مردم است. علی خامنه ای رهبر رژیم بارها در سخنانش به برخورد خشن با «دشمنان» ( مخالفان)، تاکید کرده.

انتخابات 18 ژوئن یک شکست برای کل نظام بود، چرا که ضعیف تر از قبل بیرون آمد. علی رغم استفاده رژیم از ترفند های مختلف برای ترغیب مردم به رفتن به مراکز رای گیری، اما تحریم انتخابات فراتر از تصورات بود. مقامات نظام، از طریق شبکه ها و ارگان های ویژه، به کسانیکه در رای گیری شرکت میکنند قول پاداش داده بودند، حتی پرداخت پول نقد و هر کسی را که حاضر به این کار نیست ، تهدید میکردند. ترفند دیگر، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا همزمان و در یک مکان بود. در انتخابات شوراها، معمولا میزان مشارکت بیشتر است به این دلیل که نامزدها از طریق روابط قومی، خویشاوندی و دوستی با رأی دهندگان مرتبط هستند. از طرف دیگر رأی به شوراها مشروط به رأی دادن به انتخابات ریاست جمهوری است. یعنی بدون رأی دادن به انتخابات ریاست جمهوری نمیتوان به شوراها رأی داد. همانطور که انتظار می رفت، رژیم این دفعه هم همچون گذشته، تعداد شرکت کنند گان را 4-5 برابر تعداد واقعی اعلام کرد.

موضوعی بسیار مهم در این واقعه تاریخی، موضع یک سان اکثریت گروه های مخالف رژیم در تحریم انتخابات و رد کامل رژیم بود که منجر به شکست نمایش انتخابات شد. در این مرحله، دو قطبی شدن فضای سیاسی ایران یک واقعیت است و قابل انکار نیست. دو دشمن یعنی رژیم از یک طرف و مردم ایران که مصمم به سرنگونی آن هستند، در سوی دیگر. در چنین وضعیتی دو مسیر باید دنبال شود: یا در کنار رژیم و حمایت از آن، یا دنبال کردن راه مبارزه ای دشوار و جنگیدن با آن. با توجه به سخت بودن مبارزه، اکنون هر مدعی جدی که خواهان سرنگونی رژیم است، باید خود را در مقابل این واقعیت تعیین تکلیف کند. آیا اپوزسیون جدی وجود دارد که بتواند مسیر سخت جنگیدن با رژیم را دنبال کند؟ با مطالعه وضعیت گروههای اپوزسیون، در واقع تنها گروهی که دارای یک سازمان قوی، شناخته شده، با یک شبکه اجتماعی گسترده و دارای سابقه جنگیدن مسلحانه با رژیم است، سازمان مجاهدین خلق ایران است. حال باید دید، آیا در شرایط فعلی که مردم ایران برای سرنگونی رژیم آماده هستند، سایر گروه های اپوزسیون به ائتلافی با مجاهدین خلق خواهند پیوست؟ آیا آنها خود قادر به ارائه گزینه دیگری هسند؟

آرش. لینک مقاله :https://www.epohi.gr/category/2371/mesh-anatolh

پنجشنبه ۱۰ تیرماه ۱۴۰۰