قیام چیست؟ انقلاب چه تعریفی دارد؟ آیا مردم ایران با تجربهٔ تلخ و سنگین خیانت خمینی به اعتماد آنها و حاکمیت ارتجاع بر دست‌آوردهای انقلاب ضدسلطنتی، برای همیشه با انقلاب وداع کرده و این واژهٔ به‌شدت تحریف‌شده را از فرهنگ خود زدوده‌اند؟ واضح‌تر بگوییم. آیا ایران و ایرانی از انقلاب سرخورده و رویگردان شده‌اند یا برعکس در مسیر یک انقلاب دیگر برای به‌زیر کشیدن استبداد در هیأت دین قرار دارند؟ کدام یک از این دو تلقی درست است؟
پیش از پرداختن به سؤال، نخست تعریف درست از قیام و انقلاب ضروری است.

تعریف انقلاب
در آموزه‌های استراتژی قیام و سرنگونی، «انقلاب» این‌گونه تعریف شده است:
«انقلاب به‌طور خیلی خلاصه، دگرگونی جهش‌وار و تکاملی جامعه از طریق سقوط طبقه حاکم و انهدام نهادها و روابط مربوط به آن توسط توده‌های مردم تعریف می‌شود. حکومت کننده دیگر نمی‌تواند مثل سابق حکومت کند، طلسم حاکمیت درهم‌شکسته و با انحلال و ریزش و گسستگی شتابان مواجه است.
از طرف دیگر تنگدستی و نارضایتی و بدبختیهای جامعه به آنجا رسیده است که دیگر تحمل پذیر نیست و حکومت شوندگان برای تغییرات بنیادین به میدان می‌آیند. این‌جاست که حداکثر پیوستگی در صفوف مردم ایجاد می‌شود و پیشروترین قشرها و طبقات مردم در صف مقدم قرار می‌گیرند».
رهبر مقاومت در ادامه خاطرنشان می‌کند که وقتی شرایط به چنین درجه از آمادگی رسیده باشد «ما با یک وضعیت عینی انقلابی رو‌به‌رو هستیم که خصوصیت ویژه آن، بحرانهای فراگیر و پایان‌ناپذیر در هیأت حاکمه است».
شرط عینی و ذهنی قیام و انقلاب
طبق این تعاریف «وضعیت یا موقعیت انقلابی» محصول گره‌خوردگی شرایط عینی در شرط ذهنی است. وقتی این دو روی هم بیفتند، قیام و انقلاب اجتناب‌ناپذیر است.
به‌لحاظ آمادگی شرایط عینی، امروزه کمتر کسی است که باور نداشته باشد، ایران اسیر در زیر نعلین آخوندها، در نارضایتی فراگیر اجتماعی قرار دارد و وخامت‌بارترین شرایط تاریخی خود را سپری می‌کند. نیاز نیست اپوزیسیون با توسل به آمار و ارقام، شرایط فلاکت‌بار جامعه را اثبات نماید. فاکتها و داده‌ها سخن می‌گویند. جامعه، خود، خود را بیان می‌کند. روزی نیست که روزنامه‌های سانسورشدهٔ حکومتی با تعابیر مختلف به رکود اقتصادی، فشار گرانی و تورم، وضعیت دشوار معیشتی مردم و ناکارآمدی و زهوار دررفتگی هیأت حاکمه اذعان نکنند. صورت مسأله چنان واضح است که دایناسورهای فسیل‌شدهٔ حوزوی نیز به آن واکنش نشان می‌دهند. کسی مانند صافی گلپایگانی خطاب به خامنه‌ای می‌گوید: «امروز برای رفع این مشکلات و گرانی‌ها کاری نشود و مردم عزیز ما از این وضعیت نجات پیدا نکنند، فردا دیر است».
به‌لحاظ شرط ذهنی نیز مقاومت سازمان‌یافتهٔ انقلابی با قلب تپندهٔ آن در اشرف۳ در بالاترین سطح آمادگی قرار دارد. حضور آلترناتیو دمکراتیک در صحنه‌های سیاسی، جنگ سیاسی، حقوق‌بشر، کارزار دادخواهی، افشاگریهای اتمی و موشکی این رژیم و سیاست‌های تروریستی آن، بهترین گواه این آمادگی است. فعالیت متهورانه و بی‌انقطاع کانون‌های شورشی، عزم فرزندان ایران‌زمین را برای شعله‌ور کردن و هدایت قیام به نمایش می‌گذارد.
وجود موقعیت انقلابی در ایران
در هم‌تنیدگی و گره‌خوردگی این دو شرط، اینک موقعیت انقلابی را بسا بیشتر از مقطع قیام آبان۹۸ بالا برده است. رسانه‌های حکومتی با تعابیر و برداشت‌های مختلف به موقعیت اعتراف می‌کنند. به یک نمونه دقت کنید:

«کمابیش به این باور مشترک رسیده‌ایم که جامعه ما یک جامعه خشمگین است. جامعه‌یی که آستانه تحمل‌پذیری پایینی دارد و شهروندان آن کنترل چندانی بر خشم خود ندارند. خشمی هیجانی و مهارناپذیر که از رخسار تا گفتار و رفتار ما را دربر می‌گیرد. در چنین فضای ملتهبی، خشونت کلامی و رفتاری در ذهن و جان ما رسوخ کرده و در کسری از ثانیه با جرقه‌ای کوچک می‌تواند از آتشفشان ژرفای وجودمان شعله‌ور و به خشونتی فیزیکی یا نزاعی مرگ‌بار تبدیل شود» (شرق. ۵آبان۱۴۰۰).

در چنین جامعهٔی است که صدای خشک یک سیلی بر بناگوش استاندار در سراسر ایران می‌پیچد و طنین فراکشوری پیدا می‌کند. در چنین جامعهٔی است که حاکمان از هک سامانهٔ هوشمند پمپ‌های بنزین و تابلوهای شهری به تلاطم می‌افتند و آن را مقدمهٔ فتنه‌یی [بخوانید قیامی] دیگر از جنس ۹۸ می‌دانند.
«نارضایتی‌ها از گرانی کالاها این روزها به اندازه‌ای زیاد شده که برخی افراد منتظر یک بهانه هستند و چه بهانه‌یی بهتر از این‌که یک‌باره قیمت بنزین افزایش پیدا کند و موجب تنشهای سیاسی و اجتماعی همانند آبان ۹۸ شود» (اعتماد. ۵آبان ۱۴۰۰).
آری، ایران کشوری است که بیش از هر زمان آمادهٔ قیام است. انقلابی دیگر در تقدیر است و هیچ نیرویی نمی‌تواند از وقوع آن جلوگیری کند.

پنجشنبه   ۶آبان ۱۴۰۰