روزنامهٔ ارگان دولت آخوند رئیسی طی مطلبی با عنوان «ایستگاه پایانی»، از تکاپوی روزهای آخر مذاکره‌کنندگان گزارش داد. عبارت «ایستگاه پایانی» واقعیتی است که هم در طرف رژیم و هم در طرفهای دیگر مذاکره، در آن اتفاق‌نظر دارند اما سوای این واقعیت، بخش دیگر و مهمتر واقعیت این است که در همین مرحله پایانی و دقیقهٔ آخر، نتیجه هم‌چنان در هاله‌یی از ابهام قرار دارد. روزنامه مذکور در ادامهٔ «ایستگاه پایانی» افزوده بود: «عدم توجه کافی برای پرانتزهای خالی باقی مانده سبب می‌شود بار دیگر درب برجام بر پاشنه قبلی بچرخد». با آن‌که چند روز و حتی شاید چند ساعت دیگر، قضیه روشن می‌شود، پس چرا در درون رژیم هنوز ابهام و تردید وجود دارد؟

واقعیت این است که از دو حال خارج نیست؛ یا ولی‌فقیه هم‌چنان درصدد گرفتن امتیاز از طرف مقابل است و این اظهارات ضد و نقیض، به‌همین منظور است؛ یا تصمیم خود را گرفته اما از پیامدهای آن بیمناک و نگران است و به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، می‌کوشد، علنی کردن آن را هر چه بیشتر به تأخیر بیندازد تا در این فاصله با ترفند شناخته شده تأیید و تکذیب، واکنش‌های احتمالی را بسنجد و حساسیتها را بفرساید. هر دو حالت، یک معنی و یک ریشه دارد و آن هم ضعف و در گل‌ماندگی خلیفه ارتجاع، بر سر دوراهی مرگبار همیشگی است؛ اگر به توافق جواب منفی بدهد، با خفگی و فروپاشی اقتصادی و متعاقب آن انفجار توده‌های میلیونی به جان آمده از فقر و فشارهای فزاینده و خرد کننده چه کند؟ و اگر زیر بار توافق برود و جام‌زهر را سر بکشد، جواب دلواپسان درون نظام را که دست برداشتن از مؤلفه‌های قدرت را خیانت و تسلیم می‌دانند و مهمتر و جدیتر از آن جواب مطالبات مردم را که تاکنون به بهانهٔ تحریم از پاسخ به آن طفره می‌رفت، چگونه بدهد؟! در هر دو حالت، یک خطر واحد و یک دشمن بنیان‌کن کمین کرده است؛ مردم و مقاومت ایران!
با احترام-آریا

جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰