درسهایی از جنگ اوکراین و مقاومت ایران
ترجمه مقاله ای از روزنامه پولبتیکا
هنوز ابعاد بسیاری ازآنچه که دراوکراین اتفاق افتاده مشخص نشده است، ولی همه اتفاق نظر دارند که بعد از جنگ اوکراین جهان آبستن حوادث بسا بزرگتری خواهد بود. چه روسیه کیف را تسخیرکند و چه نکند، چیزی را زیاد تغییر نمیدهد. پس باید منتظر تحولات بزرگ باشیم .
ولی برخی چیزها روشن است:
اولا اوضاع جهان از نظر نظامی و سیاسی و اقتصادی دیگر به زمان قبل ازحمله روسیه به اوکراین هرگز باز نخواهد گشت. سوال اصلی این است: بفرض که روسیه کیف را بگیرید. آیا توان حفظ آن را دارد یانه ؟ برخی به این سوال جواب مثبت میدهند و میگویند پوتین هرجا پا گذاشته است آنجا را تسخیر کرده است ولی برخی میگویند روسیه این بار یک اشتباه مهلک استراتژیک مرتکب شده است و با دفعات دیگر فرق میکند.
ثانیا: همه چیز به اوکراینی ها و میزان مقاومت آنها در آینده بستگی دارد. اگر اوکراینی ها بایستند جهان درکنار آنها خواهد ایستاد. به عینه می بینیم : همین میزان ایستادگی قهرمانانه آنها تاکنون باعث شده دولت ها، حتی دولت بی طرفی مانند سوئیس و سوئد وادار شوند که از آنها حمایت تسلیحاتی و مالی بکنند، اوکراینی ها با مقاومتشان قلب های مردم سراسر جهان را تسخیر کرده اند و تحسین همگان را بر انگیخته اند. گفته میشود تا کنون ۲۰ هزار نفر ازاطراف و اکناف جهان با ملیت و زبانهای مختلف درصفوف اوکراین و دوشادوش آنها مبارزه میکنند، تا جانشان را در راه آزادی ملتی دیگر فدا کنند.
رسانه Politico در مقاله ای تحت عنوان «آماده مردن؟ » مینویسد :
«چرا اکثر نفرات در «تست زلنسکی» شکست میخورند». مقاله ادامه میدهد : «استبداد در سالهای اخیر به این دلیل موفق شده است که شجاعت واقعی نایاب شده است.» این گفته زلنسکی که ممکن است این آخرین بار باشد که مرا زنده میبینید بسیار معتبر و گویا است به نحوی که او را یکی از ستودنی ترین رهبران جهان تبدیل کرده است. اما جنبه دیگر این چالش خفیف این است که: «شما چقدر حاضرید برای باورهایتان فداکاری کنید؟ »
این واقعیت که او و شمار روزافزون هموطنان او آماده فدای همه چیز هستند او را به کنشگر شفاف‌کننده در این مبارزه بزرگ عصر ما، بین جوامع آزاد و جوامع زیر یوغ استبداد، تبدیل کرده است. در تمام طول حیات نسل گذشته، لیبرال دموکراسی و آزادی فردی در مقابل استبداد شکست خورده است. دلیل عمده این است که اکثر افراد در اغلب اوقات حاضر نیستند این رسم اوکراینی را اجرا کنند. مرگ و زندان که هیچ، حتی حاضر نیستند شغل خود و یا آسایش روزمره مادی خود را در ایستادگی در مقابل دیکتاتوری فدا کنند….»
ارزشهایی که دو باره احیا میشوند.
جنگ اوکراین ، بار دیگر یک سری از ارزشهایی مبارزاتی و انسانی که قبلا گم وبسیار نایاب شده بود را بار دیگر احیا کرده است .
دو هفته قبل، این تصورکه نماینده از یک پارلمان اروپایی و آنهم زن و یا قاضی دادگاه و یا ورزشکارصاحب نام و مدال قهرمانی، دست از عناوین خود بردارد و سلاح بدست بگیرد و به مقاومت بپوندند و آن را درفضای مجازی تبلیغ کند غیر ممکن بود. اکنون دیگر کسی مبارزه مسلحانه را تحت عنوان «تروریسم »و «خشونت» تقبیح نمیکند. دولت ها آنها را در لیست سیاه تروریستی قرار نمیدهند. بر دهان مدعیان استراتژی های «خشونت پرهیز» و روضه خوانهای «مبارزه مدنی و مسالمت آمیز» با نظام های دیکتاتوری قفل زده شده است و مجبورشده اند که ازاین مقاومت که طرفدار ایستادگی و مقاومت است و برای از بین بردن خشونت سلاح بدست گرفته است حمایت کنند و مقاومت آنها را ستایش کنند .
دیگر آنها دختران و پسران حتی نوجوانی راکه برای آزادی وطنشان از اشغال و یا مبارزه با دیکتاتوری سلاح بدست گرفته اند را به دلیل سنشان تقبیح و محکوم نمی کنند، آنها را متهم به بی عاطفگی و «کودک سربازی» نمیکنند. به آموزش و استفاده از کوکتول مولوتوف مارک تروریسم نمی زنند ، بلکه برایشان کف میزنند.
دیگر کسی به مردم و رئیس جمهور زلسنکی و مقامات اوکراینی که سرتاسر اوکراین را سنگر بندی کرده اند و هر روز وعده شکست به روسیه میدهند و به روسیه بیا بیا میگوید را متهم به سکت و فرقه وجنگ افروزی که تصمیم دارند لیست شهادیشان را طولانی کنند و برای جان رزمندگانشان اهمیت قائل نیست نمیزنند . بلکه درمقابل این همه ایستادگی و شجاعت سر تعظیم فرود می آورند . البته که حساب عوامل و مزدوران آخوندی از این تعداد جدا میباشد.
وقتی که مجاهدین از خانه و خانواده خود گذشته و فرزندانشان را به خارج کشور فرستادند و اشرف نشانان باشرف، در اروپا و آمریکا و کانادا، سرپرستی آنها را به عهده گرفتند، مزدوران آخوندی، مجاهدین را متهم به بی عاطفگی نسبت به خانه و خانواده و فرزند و همسر کردند . امروز فقط کشور استونی تاکنون۳۰هزار کودک اوکراینی را پذیرفته و سرپرستی آنها را بعهده گرفته است .

بله سالها بعد از یک قطبی شدن جهان، فرهنگ مقاومت و ایستادگی بر سر آرمان آزادی و اصول انسانی از ادبیات خیلی از کشورها وحتی گروههای سیاسی محو شده بود و آنقدر این ارزشها را تبدیل به ضد ارزش کرده بودند که گویی اساسا چنین کلماتی در فرهنگ انسانی از آغاز تاریخ وجود نداشته است. مماشات و وادادگی در مقابل دیکتاتوری ها وکاسه لیسی های مشمئز کننده در مقابل حکومت های خودکامه و در راس آن دیکتاتوری ولایت فقیه بیداد میکرد.
به همین دلیل عوامل رژیم آخوندی در لباسهای مختلف و وادادگان سیاسی در زیر ایدئولوژیهای مختلف حتی مارکسیستی، مقاومت چهل وچند ساله مجاهدین را در برابر ایلغار آخوندی که حرث و نسل مردم ایران را نابود کرده است را تخطئه میکردند .
دراین دوران اعوان و انصار رژیم آخوندی، تا میتوانستند به ما حمله کردند و بر تن خون چکان این مقاومت نیشتر زدند و ما را خشونت طلب نامیدند و در بوق وکرنا دمیدند که محصول خشونت طلبی، دیکتاتوری خواهد بود. هرچه که این مقاومت فریاد میزد این خشونت را رژیم آخوندی به ما تحمیل کرده است کسی گوشش بدهکار نبود.
طی این سالها آنها مقصر شهادت فاطمه مصباح ۱۳ ساله را مقاومت مسلحانه مجاهدین میدانستند،۳۰ خرداد را تخطئه کردند، انقلاب ۵۷ و رهایی از دیکتاتوری شاه را «نکبت» معرفی کردند. مقصرشهادت دختران جوان مانند آسیه رخسانی و صبا هفت برادران درعراق بدست نیروی تروریستی قدس و مزدوران مالکی را رهبری مجاهدین معرفی میکردند، مدعی بودند چرا شعار بیا بیا دادید حالا حقتان است که کشته بشوید.
آنهایی که طی این مدت، مبلغ مبارزه بی هزینه بودند و هزینه دادن برای آزادی را اشتباه و «قنودن در زیر خاک سرد» معرفی میکردند، ولی اکنون مردم اوکراین چه هزینه ای برای آزادی میدهند . آنها حتی فرصت نمیکنند اجساد قربانیانشان را در گورهای فردی به خاک بسپارند و آنها را درگورهای دستجمعی به خاک می سپارند ولی با تمام این ها، مردم جهان برایشان کلاه از سر برمیدارند و کف میزنند. مجاهدین میگفتند بله با دست خالی هم میتوان درمقابل دشمن تا دندان مسلح و تانک ایستادگی کرد و اکنون این منطق را هر روز درسراسر اوکراین می بییم . اگر از دود دم دشمن نترسیم قیصر را هم از قصر به زیر میکشیم.
سالهاست که مجاهدین فریاد میزدند. «دستی که امروز توی دست ملاست اونم شریک جرم این آخوندهاست» . اکنون زلنسکی خطاب به غرب میگوید: شما هم که از ما حمایت نمیکنید شریک جرم روسیه هستید و شما میخواهید ما را آرام آرام بکشید .
بله ۴۰ سال است که مجاهدین از فرهنگ مقاومت و ایستادگی دفاع کرده اند آنهم با رژیمی که هرگونه اعتراضی را در داخل خودش سرکوب میکند، درحالی که در روسیه هنوز مردم میتوانند به جنگ اعتراض کنند به خیابانها بیایند اگرچه که دستگیر و سرکوب میشوند ولی کسی به خاطر شرکت دریک تظاهرات خیابانی اعدام نمی شود. ولی این را با رژیم آخوندی مقایسه کنید که یک قلم ۱۵۰۰ نفر را در قیام آبان ۹۸ به قتل رساند.
پس باید از داشتن چنین مقاومتی و از همه مهمتر از داشتن چنین رهبری سر به آسمان سایید. مسعود رجوی طی این سالها، بسا فراتر از زمانه خودش این جنبش را رهبری کرده است و ازفرهنگ مقاومت و ایستادگی با تمام توش و توان دفاع کرده و به همین دلیل هم بود که این مقاومت را از همه کورانها و ابتلائات که دولتها را سرنگون میکرد با سر افرازی عبور بدهد . به همین دلیل است که مزدوران نفوذی رژیم تشنه به خون او هستند.
کوهها جنبیدند ولی مجاهدین از جایشان تکان نخوردند و دست از مبارزه بر نداشتند و اسیر تعادل قوای جهانی نشدند .
درحالی که مماشات گران و همراه آنها مزدوران و عوامل رژیم و ادادگان سیاسی ، به مجاهدین میگفتند که شما هنور در دهه ۴۰ زندگی میکنند جهان عوض شده و شما باید خودتان را عوض کنید. اگر میخواهید زنده بمانید، درست از مقاومت بردارید اسمتان را عوض کنید ، با دستگاه مماشات حرکت کنید . از منافع خودتان و مردمتان کوتاه بیایید با همین حکومت جنایتکار و حد اقل با جناح نرم تن آن و یا بقایای سلطنت مدفون سازش و مذاکره کنید ولی جواب مجاهدین به همه این توصیه ها این بود «هیهات من الذله». بند از بند این رژیم میگسلانیم . مسعود رجوی میگفت : خون شهدا تضمین پیروزی خلق ما میباشد.

یکشنبه ۲۲ اسفند‌ماه۱۴۰۰