«روز شنبه بیستم فروردین سال۱۳۹۰، حدود ساعت پنج و نیم بامداد، در حالیکه، در بیمارستانی که دو سرباز مثل یک زندانی مواظب من بودند، بهدنبال درخواست اهدای خون از این و آن بودم، تا زندگی صبا را نجات دهم، سرباز سوم رسید و گفت دخترت مرد! به شتاب به داخل بخش RCU بیمارستان عدنان خیرالله در بغداد برگشتم رنگ صبا سفید شده بود، و همه علائم روی صفحه خاموش شده بودند، و اثری از حیات نبود. این نقطه پایان یک تلاش ۱۴ساعته بود، از وقتی که صبا در یورش وحشیانه نیروهای مالکی به کمپ پناهندگان بیسلاح اشرف قسمت بالای پایش مورد اصابت قرار گرفت و شاهرگ و استخوان اصلیاش شکست، من تمام سعیام را کردم که ذرهیی احساس انسانی در جلادانی که مالکی بهعنوان دکتر و محافظ بر ما گماشته برانگیزم تا شاید صبا زنده بماند، اما بهزودی متوجه شدم که آنها یک تونل جهنمی درست کردهاند تا هر کس را که در صحنه نتوانستهاند بهقتل برسانند در این تونل تحت نام درمان او را زجرکش و تمامکش کنند».
(از نامهٔ رضا هفت برادران، پدر مجاهد شهید صبا هفت برادران به ارگانهای حقوق بشری. ۶اردیبهشت ۹۰)
۶ساعت نبرد متوالی سینههای بیسپر، قلبهای داغ و پرشور و دستان خالی با هامویها و زرهپوشها، مسلسلها و تفنگهای نارنجکانداز اشرف را به منطقهٔ جنگی تبدیل کرده بود. هدف خامنهای و مالکی برای تسلیم و نابودی مجاهدین آشکارا شکستخورده بود. از نبرد ۳۵۰ مجروح مجاهد خلق به جا ماند. ۱۸۰تن از آنان گلوله خورده بودند و از روی ۲۲نفر نیز هاموی (خودرو زرهپوش آمریکایی) عبور کرده بود.
اگر یکبار دیگر برگردیم و تاریخ را تکرار کنیم، بیگمان مجاهدین در دفاع از اشرف درنگ نخواهند کرد. ممکن است این به ذهن بزند که چرا بهخاطر یک تکه خاک در سرزمین بیگانه سینهٔ خود را در برابر گلوله و تیغ و تبر سپر کردند. آری میشود این را گفت ولی هدف خاک نبود. مالکی زمینهای کشاورزی تسخیر شده در شمال قرارگاه اشرف را به کشاورزان فرضی نداد، آنها را به مزدوران نیروی قدس داد تا در آنها بچرند و کسب و کار مرگ را پیش ببرند. نه مشکل خامنهای و نه مالکی زمین نبود، مشکل آنها مجاهدینی بود که با ایستادگی خود در ۶ و ۷مرداد ۸۸ به الگویی برای جوانان شورشی ایران تبدیل شده بودند. اشرفیها با رنج و خونشان راهی را گشودند که اشرف را به تهران وصل کرد و بذر قیامهای دی۹۶ و آبان ۹۸ را در نهاد ناآرام جامعه ایران کاشت.
آن رسمی که صبای قهرمان آن را خروشید، کمانه کرد و به قلب شهرهای ایران پرتاب شد، درها را کوبید، بر لبها تکرار گشت، آینه در آینه تابید و به شورش و قیام برانگیخت.
در سالگشت حماسهٔ فروغ اشرف با تکرار نام قهرمانان خالق آن، یکبار دیگر بر رسم ایستادگی تا به آخر برای سرنگونی استبداد دینی پای میفشاریم و با صبا همسوگند میشویم.
شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۱