از آغاز سال جدید، هر روز زنجیره‌ای از حرکت‌های اعتراضی و اعتصاب در شهرهای مختلف، برگزار شد. این در حالی است که سال ۱۴۰۰ سال اوجگیری خیزش‌ها، قیام‌ها و اعتراضات بود. پیش از آن خامنه‌ای یک سال با قتل‌عام مردم به‌وسیلهٔ کرونا توانسته بود جلو خیزش‌ها و قیام‌ها را بگیرد. اما با افت کرونا و آغاز قیام‌هایی مانند قیام سیستان و بلوچستان و قیام تشنگان خوزستان و اصفهان و… خلیفهٔ ارتجاع سخت به‌ تکاپو افتاد تا با تلفیق «وعده» و افزایش «سرکوب» با اوجگیری، به‌هم‌پیوستگی و شدت گرفتن اعتراضات و خیزش‌ها جلوگیری کند. با همین سیاست رئیسی را بر مستند ریاست‌جمهوری نشاند تا با جلاد ۶۷ جامعه را مرعوب کند. همزمان میزان اعدام‌ها را هم بالا برد تا جایی که تعداد اعدام تنها در نیمهٔ دوم سال ۱۴۰۰ بیش از تمام سال ۱۳۹۹ بود. اما نه‌تنها اعتراضات و خیزش‌ها فروکش نکرد، بلکه بر تعداد، گستره و جمعیت آن افزوده شد و شعارها هر چه بیشتر رادیکال شد و رسانه‌های حکومتی اذعان کردند: «اگر چه حجم برخوردهای امنیتی با معلمان افزایش یافته، اما این باعث نشده که اعتراضات آنها کم نشود» (بهارنیوز اول اردیبهشت). اکنون با آغاز اعتراضات و خیزش‌های سراسری در سال ۱۴۰۱ دو چشم‌انداز وجود دارد:

یکم: هر چند خوی وحشی و سرکوبگر این رژیم تغییری نکرده، اما ۴۳سال رویارویی با مردم و مقاومت ایران، ماشین سرکوب هر چه فرسوده‌تر شده و آن را در برابر خیزش‌ها و اعتراضات مردم، عاجزتر کرده و با گسترش اعتراضات این دستگاه سرکوب باز هم ناتوان‌تر می‌شود.
دوم: شدت نارضایتی‌ها از یک‌سو و عملیات اختناق‌شکن کانون‌های شورشی و گسترش آن از سوی دیگر، جامعه را به‌سمت عبور از سرکوب رژیم جهت و شتاب می‌دهد.

همین چشم‌انداز خطرناک باعث شده از درون رژیم بوق‌های هشدار نسبت به‌ پیشروی جبهه سرنگونی به‌صدا درآید که: مجاهدین «۴۳سال است به‌ هیچ قیمتی از ضربه به‌ نظام دست برنمی‌دارند» و «یک وقتی دیدید سر از خواب برمی‌داریم و می‌بینیم همه چیز از دستمان رفته است!»(آخوند فرزانه، مشهد ۳اردیبهشت).

ارسال گسترده این تحلیلها قسمتی از نبرد ما علیه پروپاگاندای علی خامنه‌ای است – با احترام-آریا

چهارشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱