خامنهای نوروز۱۴۰۱ آوردن رئیسی را یکی از «شیرینیهای» سال۱۴۰۰ نامید که باعث یکدست سازی نظام شد. البته بهای این یکدستسازی جراحی خونین و قلع و قمع باند رقیب بود. اما خلیفهٔ ارتجاع مجبور بود این جراحی سخت را انجام دهد، تا بلکه با یکدستسازی نظام و بستن تمامی شکافهای درونی، توان و ظرفیت خود را در سرکوب بالاتر ببرد و در برابر خیزشها و قیامها سد ببندد. اکنون یک سال از آمدن رئیسی گذشته، اما شکافها بیشتر شده و مهرههای آن بهرئیسی و خود خامنهای حمله میکنند که «حاضر بودید کشور به فقر و فلاکت برسد ولی رقیب برنده نشود» (پزشکیان، عضو مجلس ارتجاع-۲۳مرداد)، و نزدیکترین مهرههای خود ولیفقیه هم اذعان میکنند «هشتمان گرو نهمان است» (دری نجفآبادی، اراک-۲۱مرداد). شکاف تا حدی است که حتی مجلس یکدست شده از عناصر خامنهای هماکنون تریبونی برای حمله بهرئیسی شده و در هر جلسه «با نطقهای آتشین» علیه رئیسی «یاس و ناامیدی» و وحشت بهسراپای نظام «تزریق میکنند» و «تقابل و چنگاندازی بهدولت شروع شده است» (جلالی، صحنه علنی مجلس- ۲۳مرداد). کار بهجایی رسیده که دزدیهای مخبر، معاون اول رئیسی را رو میکنند که «او تنها برای فردای خودش هزینه میکند» (کریمی قدوسی-۲۲مرداد). اما چرا جنگ شدید گرگها، اینطور اوج گرفته؟
علت شکست استراتژیک آوردن رئیسی توسط خامنهای است. چرا که رئیسی نه تنها نتوانست جلوی خشم مردم را بگیرد، بلکه اعتراضات، خیزشها و قیامها روندی صعودی پیدا کرده و شعار «مرگ بر رئیسی» فراگیر شده است. از طرفی در همهٔ زمینههای اقتصادی، روابط بینالملل (بهویژه برجام) و اجتماعی، بنبست رژیم عمیقتر شده و حتی از درون رژیم بهخامنهای و رئیسی با طعنه میگویند: «حالا که حکومت را یکدست کردید پس چرا نمیتوانید راهحلهای خوبتان را پیاده کنید؟» (پزشکیان-۲۳مرداد). حاصل این شکست استراتژیک خامنهای هم در چشمانداز قرار گرفتن خیزشها و قیامهای بیشتر و خطرناکتر است. این وضعیت درون حاکمیت یکدست خامنهای سرشکن شده و بهصورت جنگ گرگها بارز میشود. اینگونه است که «شیرینی سال» خامنهای برایش به زهری مرگبار و خطرناک تبدیل شده است.
آریا