یکی از نشانههای بروز ناگزیر ماهیتها در ادامهٔ قیام ۱۴۰۱، ورق خوردن مداوم صحنهٔ سیاسی ایران است. در هیچ برههیی از چهار دههٔ گذشته، اینچنین شاهد شتاب گرفتن مرزبندی بین جبههٔ خلق با جبههٔ ضدخلق نبودهایم. در هیچ برههیی در این چهار دهه شاهد اتحاد عملی تفکر و نگرش دیکتاتوری با عناوین متفاوت نبودهایم.
این غبارپاشیها توسط پروپاگاند آخوندی و همدستان عملی سلطنتی و نایاکیشان، البته در صحنهٔ سیاسی ایران فضاسازی ایجاد میکند، اما در مسیر شتاب گرفتن ناگزیر بروز ماهیت و مرزبندیها، در نهایت به سود جنبش سراسریِ سرنگونیخواهی در پیوند با استمرار قیام است.
تردید نباید داشت که همهٔ دیکتاتورها، فاشیستها، مستبدین و شوونیستها از یک آبشخور سیراب میشوند. اینان میتوانند خطوطی حتی متنافر داشته باشند ولی در مواضعشان نسبت به آزادیخواهان دیرینه در مصاف با دیکتاتوریهای موروثی ایران، همگی با تمام خطوط بهظاهر متنافر، همخواسته و همپیوند و منطبق بر هم با هدف نابودی آنان هستند.
چنین وضعیتی را قانونمندی استمرار قیام با تمرکز بر سرنگونیخواهی دیکتاتور مسلط رقم میزند. ورق خوردن صحنه سیاسی ایران بیانگر شتاب آشکار شدن مرزهای قاطع بین جبههٔ خلق و ضدخلق است. از بروز این مرزبندی و ضرورت ناگزیر آن باید بهغایت استقبال نمود و آن را غبارروبیِ صحنهٔ سیاسی ایران در مسیر شتاب گرفتن سرنگونی نظام ولایت فقیه دانست.