با درود و عرض ادب به پیشگاه ملت شریف و دردمند ایران عزیز
سرانجام فرصتی دست داد تا گزارشی مختصر از جریان دستگیریم خدمت شما خوبان تقدیم نمایم.
صبح ۱۹ مهرماه توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده و در طی سه هفته ابتدائی در سلول انفرادی نگهداری و تحت بازجویی های مختلف قرار گرفتم.
هدف بازجویان در آغاز راضی نمودنم به سکوت و دست برداشتن از انتقاد( البته بدانگونه که ایشان خرسند شوند انتقاد کردنم مشکلی نداشت!!) بود .
سپس از انفرادی به اتاق عمومی در بازداشتگاه اطلاعات منتقل شده و ۱۵روز بعد از آن در آنجا بودم اما همچنان بدور از ملاقات و دسترسی به وکیل و…!
فشار افکار عمومی و رسانه ها و مجامع بین المللی از یکسو و بی نتیجه بودن دستگیریم و عدم همراهی با خواسته های آنان ،وزارت اطلاعات را در موقعیت دشواری قرار داده بود.
نهایتا پرونده و خودم را نزد بازپرس شعبه ۹۰۳ مشهد فرستاده و عصر آنروز به زندان وکیل آباد بند امنیتی ۶/۱ منتقل شدم.
چند روز بعد مجددا به دادگاه اعزام و اینبار بر خلاف بار قبل فهرست بلند بالایی از چندین اتهام سنگین منجمله:اقدام علیه امنیت داخلی
تشویش افکار عمومی
توهین به بنیانگذار انقلاب و رهبری
توهین به مقامات
ارتباط با مخالفان نظام و رسانه‌های معاند در داخل وخارج به قصد براندازی
و …. ابلاغ گردید که بنده کلیه اتهامات انتسابی از سوی دادگاه انقلاب را بخاطر اینکه کلیه مراحل بازجویی و بازپرسی تحت بدترین شرائط روحی و روانی و بدون برخورداری ام از حقوق اولیه قانونی انجام پذیرفته بود رد نمودم .
همانروز بیرون دادگاه در برابر* دوربین دخترم* آن عکس معروف را که نشان دهنده اوج بی حرمتی و بی قانونی نسبت به زندانیان سیاسی و مدنی بود ثبت نمودم تا آیندگان نسبت به عدالت اسلامی از نوع نظام جمهوری اسلامی قضاوت نمایند.
فردای آن روز مجددا به دادگاه اعزام و بدستور بازپرس برای بار دوم به بازداشتگاه اطلاعات منتقل شده و اینبار نیز ۲۴ روز دیگر تحت بازجوئی قرار گرفتم !
دوباره به دادگاه رفته و
سپس به بند امنیتی ۶/۱ زندان وکیل آباد انتقال یافتم.
سه روز بعد مجددا به دادگاه اعزام و بدستور بازپرس شعبه قرار بازداشتم به قرار وثیقه مبدل شد.
اما در طی ۸۲ روز بازداشت چه در آن شبهای سرد و طولانی انفرادی و چه در سایر مواقع آنچه که مرا استوار نگهداشت پس از الطاف الهی و صبر و استقامتی که از سوی پروردگارم دریافت می کردم، آن دریای انرژی های مثبتی بود که از قِبل دعاها و حمایت پرشور شما هم میهنان عزیزم دریافت می نمودم.
شاید بسیاری از مردم هنوز ندانند که همدلی و همراهی شان با زندانیان سیاسی و مدنی(حتی بقدر یک حضور در کمپینی مجازی و یا ارسال یک پیام به خانواده ایشان ) چقدر در روند دادرسی و نجات فعالان و فشار بر دستگاههای قضایی و امنیتی جهت جلوگیری از ظلم مضاعف موثر است !
ایرانیان داخل و خارج از کشور و دوستان رسانه ای و فعالین سیاسی و مدنی آنچنان سنگ تمام گذاشتند که زبانم قاصر از قدردانی است.
خوبان هموطن:
خستگی آنروزها اینک جایشان را به افتخار و مباهات دادند. بخود می‌بالم که فرزند ایرانم و هموطنان عزیزی چون شما دارم.
شما مهربانان در همه لحظات کنار من و خانواده ام بودید. دخترم هنگامه از محبتهای خالصانه شما حدیث ها گفت .
فقط میتوانم بگویم: سپاس بیکران
تا زنده ام لحظه ای دست از دفاع از حقوق ملت ایران بر نمی دارم و آرزوی قلبی من آنست که ایران مان کشوری آزاد و آباد گردد ، سرزمینی که مظهر صلح و پیشرفت باشد نه کشوری منزوی و فقر زده که بیشتر عاشقان و نوابغش فراری، و مشتی ایرانخوار سکاندار حکومتش باشند.
بامید آن فرخنده روز و خدا نگهدارتان
۱۳/دیماه/۹۷
مشهد
http://t.me/begoona1
https://www.instagram.com/begoonah